عشق
همان گونه که تاج بر سرتان میگذارد
بر صلیبتان نیز میکشد
عشق
همان طور که شما را می پروراند
شاخ و برگ تان را نیز می زند
و هرس می کند
عشق
همان طور که از تنه ی ستبرتان بالا می رود
و نازک ترین شاخه هاتان را
که در آفتاب می لرزند
نوازش می کند
به ریشه هاتان نیز فرود می آید
و آن ها را که در خاک چنگ انداخته اند می لرزاند
عشق با شما چنین می کند
تا رازهای دل خود را بدانید
و بدین سان به پاره ای از قلب بزرگ زندگی بدل شوید
اما اگر از سر ترس
فقط در پی کام و ناز عشق باشید
بهتر آن است که عریانی تان را بپوشانید
از دسترس خرمن کوب عشق دور شوید
و به آن جهان یکنواخت و بی فصل بروید
که در آن می خندید
اما نه با همه وجود
و می گریید
اما نه با همه وجود
جبران خلیل جبران